سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























من الغریب الی الحبیب

تازه از کربلا اومده بود.

گفتم چه خبر از اون ور آب...

یه نگاهی به من کرد یک به یک مکان های زیارتی رو شمرد.

از هرکدوم یه کم تعریف کرد برام.

گفت که سامرا چقد غریب بود.

آه کشید.

از نجف گقت.

گفتم:خب!اصل مطلب رو بگو.

برگشت بهم نگاه کرد.

چشاش پر اشک شده بود.

صداش می لرزید.

داشت میسوخت.

گفت:

هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود.

همین


نوشته شده در دوشنبه 89/4/28ساعت 5:19 عصر توسط حسین محمدی نظرات ( ) |


Design By : Pichak