شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

حسين.م

+ استاد اخلاقي به شاگردانش مثالي مي زد كه:اگه ديدي از يه كوچه اي رد ميشي و كسي در اونجا دلبسته شما شده و مطمئني هم كه به هم نمي رسيدديگه از اون كوچه رد نشو و بيخودي كسي رو درگير خودت نكن...پ.ن:دلبري بيخودي ممنوع!
شاعره
90/2/31
بعضي وقت ها يه راهي رو ميريم كه فكر ميكنيم كسي منتظر ماست
*قاصدك*
سلام كاملا منطقي به نظر ميرسه
دليل راه
من يقين دارم كه اين استاد عزيز اخلاق، يا عشق را نشناخته و يا آن را با چيز ديگري مانند شهوت اشتباه گرفته باشد. جسارت مرا ببخشند ان شاءالله اما عشق حقيقي نه به كوچه ربط دارد و نه به رد شدن يا نشدن. به ايشان قصه‏ي محمد(ص) و اويس قرني را به خاطر آورند و امثال اين ها كه ربطي به كوچه و رد شدن و اين چيزها ندارد.
يه شيعه
ميشه بگين آدم چطوري عاشق بشه پايدار ميمونه ؟
يه شيعه
با "بند 5 اصل 156" کاملا موافقم ، بعضي تا ميشنون يکي عاشق شده ميگن اين عشق پايدار نميمونه و..... فقط اون عشق پايداره که ماماني انتخاب کنه!!!! واقعا متاسفم براي همچين آدمايي که توانايي انتخاب کسي رو که دوست دارن رو ندارن
رزگل
يه عمره كارمون پيچوندنه :) حالا اگه اون مسيرش رو به سمت ما كج كنه چي؟استاد بيانيه نداره؟؟/
دليل راه
فرمود:‏اي بي خبر از سوختن و سوختني/ عشق آمدني است نه آموختني. عشقي كه با ديدن و شنيدن در كوچه يا به قول امين خان از مامان جان و ديگران به وجود آيد عشق نيست. اصولا آمدن عشق از جنس رويدادهاي روزگار نيست كه رويدادها و اتفاقات روزگار، همواره مسائل ساختگي هستند. به قول مولانا: عشق‏هايي كز پي رنگي بود/ عشق نبود عاقبت ننگي بود.
دليل راه
اين نكته هم جالب است. آيا مي‏دانيد عشق واقعي باعقل ارتباط مستقيم دارد در حالي كه به طور معمول مي‏گويند عشق و عقل در تصاد هستند؟! عشق واقعي و اصيل عين عقل است و آن چه با عقل منافات دارد غير از عشق است و هيچان و هوس است.
حسين.م
سلام جناب بند5، كمي بيشتر در موضوع دقت كنيد متوجه اصل مطلب ميشيد.البته جسارت بنده رو ببخشيد.قضيه از قرار ديگريست
حسين.م
سلام.فيد عموميه.ارتباطي به شخص بنده نداره
*قاصدك*
خب اين استاد نفرمودن كه عاشق نباشيد!! در ضمن جناب بند 5 عشق مولانا با عشق هاي امروزي اصلا قابل قياس نيست مولانا مي گفت يا علي و از روي آب رد ميشد! به نظر من عشق هاي امروزي بيشتر از روي عادت و هوس هست
يه شيعه
البته نبايد فراموش کرد که عشق واقعي بعد ازدواج بوجود مياد اينم نه به اين خاطر که چون باهم زندگي ميکنن و.... (شايد بگين به هم عادت ميکنن) به اين خاطر که وقتي صيغه ي محرميت خونده ميشه خداوند به فرشته هاش دستور ميده که بين اونا مهرباني و مودت قرار بدن ...........
*قاصدك*
دقيقا همين طوره جناب دشتي!
حسين.م
بايد مراقب خيلي چيزها باشيم!
يه شيعه
خيلي چيزا که بله ولي منظور شما از اين خيلي چيزا دقيقا چيه ؟!!!
*قاصدك*
عشق حافظ و مولانا از روي شناخت به وجود آمده مثل عشق زليخا به يوسف اصلا قابل قياس نيستند با عشق هاي امروزي !!
حسين.م
خيلي چيزها يعني همه حركات و سكنات و ارتباط ها و ديدن ها و شنيدن ها و گفتن ها و نگفتن ها و ....
رزي منم مث خودتم! عنصر پيچاندن...!
سلام تا چند روز پيش فكر مي كردم عشق مجازي همون عشق به همنوع ويا حالا ميشه گفت جنس مخالف باشه!!!! اما بتازگي تعبير جديد ومعناي جديد دستگيرم شده بواسطه دوستان با معرفت كه عشق حقيقي وعشق راستين همون عشق به خداست وعشق مجازي عشق به اوليـــــــــــــــــــــــاي خداست . عشق به هم نوع ديگه جاي خود دارد !!! كه حالا بخوام از كوچه كسي بخاطر كس رد بشم :دي
وقتي عشق به اوليا از نوع مجازي باشه عشق به يكي مثل خودم راچي مي تونم اسمش را بذارم.. عشق جعلي يا عشق گذرا يا هز ارتا اسم ديگه شايد ...
يه شيعه
بله عشق واقعي براي خداست، ميدوني چرا چون عاشق اگه معشوقشو نبينه بايد از دوريش دق کنه و بميره ! و اين به غير خدا ممکن نيست، ولي به علاقه ي بين همسر هم نميشه عشق نگفت چون به تعريف ديگه عشق يعني جاذبه ي شديد ميان قلب دو نفر (که شامل اون عشق هاي بقول شما کوچه و خياباني هم ميشه)
يه شيعه
درضمن اين که اينجوري ميگين عشق کوچه و خيابان اصلا درست نيست اشتباه ميکنيد ، اگه فکر ميکنيد که عشق کوچه و خيابان يعني همونايي که تو خيابون دنبال دوست پسر و دوست دختر هستن اشتباه ميکنيد اينا اصلا عشق نيست هوس مطلق هستش !!! ولي کسي هم هستش که تو کوچه عاشق يکي ميشه که از هزارتا عاشق واقعي هم عاشقتره
خطاب به کاربر "بند 5 اصل 56": ظاهرا مفهوم عشق در ذهن شما خلط شده و مرز بين علاقه هاي دنيوي و عشق حقيق را نشناخته ايد. معمولا عشق و علاقه بين يک زن و مرد اگر چه ممکن است جنبه حقيقي به خود بگيرد ليکن چون بستر پيدايشش در سايه مسائل ماديست ديدن و نديدن و سخن گفتن و سکوت و تفکر و فراموشي نيز در شدت و ضعف ان دخلي بسزا دارد.
عشقهاي برخاسته در بستر فضائل حقيقي است که بعد مکان و زمان در شدت و ضعف ان مدخليت ندارد ليکن عشقهايي که دستمايه اش چشم و ابرو و ... است بشدت تحت تاثير قرب و بعد زمان و مکان قرار دارند لذا کلام استاد محترم اخلاق درست و بجا مينمايد. بنابراين بجاست حضرتعالي و ساير بزرگواران در حدود و ثغور انواع عشق و مختصات ان اندکي بيشتر تفکر نموده آنگاه به اظهار نظر بپردازند
*قاصدك*
منم كه همين و عرض كردم جناب ناظمي!!
ببخشيد خانم قاصدك تا جايي كه يادم مياد عرض كردم كه روي سخنم با چه بزرگواراني بود
سلام جناب ناظمي.... منم غير مستقيم فكر كنم حرف شما را زده باشم....
سلام برادر خليل گرامي! بله عرض من ناظر به اقايي که گفتم و همفکراشون بود... موفق باشيد
احسنت به مطلب .... اين رو جناب پناهيان هم نقل مي کردند !
شاعره
نبش قبر ممنوع!
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top