پيام
+
اين شعر رو هم چند شب پيش نوشتمش:و من زبوي تن تو دوباره مدهوشم/نگارِ من، زشراب لبت شرر نوشم*دوباره با نگه چون شراب پرلعلت/ز اين جهان به در آيم،دوباره بي هوشم*بيا و با من بي دل دوباره مستي كن/تفقدي كن و خود را رسان به آغوشم*چه حس پاك و غريبي است در پس چشمت/كه گرمي نگهت گشته همچو تن پوشم*

غزل صداقت
89/12/3
حسين.م
تو سرگران شدي و من زدوريت نگران/فلك ببين چه بساطي نهاده بر دوشم*چقدر با تو نبودن عذاب عظمائيست/كه گر تو باز نباشي به تن كفن پوشم*معاشران گره از زلف يار بگشاييد/وگرنه تا به قيامت اسير و مدهوشم*و باز اين همه مستي همه خيالي بود/زخواب مي پرم و از شراره مي جوشم**
*ابرار*
احسنت. بسيار زيباست.(السلام عليک يا ابا صالح المهدي)
حسين.م
ممنون خانم ابرار...مخلصيم جووني جون.
*جهادي
قشنگ بود
♥ ح. بالايي
سلام- شعرتون خيلي زيبا و پر احساس بود
باد صبا
سلام عليكم بسيار زيبا و پر معناست .موفق باشيد.
تبسم بهار ♥
دوباره بخونم:)
حسين.م
ممنون از همه تون...چرا دوباره بخونيدش خانم تبسم؟
ساقي رضوان
حبذا
تبسم بهار ♥
:).خيلي قشنگ بود خصوصا اين بيت: تو سرگران شدي و من زدوريت نگران/فلك ببين چه بساطي نهاده بر دوشم/راستش به نظرم اگه به قافيه ها تنوع بديد جذاب تر ميشه..مثلا از هوش!خيلي استفاده شده!مدهوش..بي هوش!..ميتونيد از عبارت :خاموشم...هم استفاده كنيد.
حسين.م
چشم
تبسم بهار ♥
نه بابا ..چشم چيه!شاعر بايد يه دنده باشه1:)..بگيد همينه كه هست..حرفيه؟دي:
حسين.م
نكته اينه كه من كه شاعر نيستم.هر از چند گاهي يه چيزايي به ذهنم مياد و مي نويسم.همين
تبسم بهار ♥
خب منم شاعر نيستم كه نقد كنم..هراز گاهي مينويسم...با كيفيت خيلي پايين تر از شما...دوباره بخونم.:)
تبسم بهار ♥
http://samee3vom.parsiblog.com/MLink/?4683577
التيام
احسنت بر استاد شعر وادب پيام رسان :دي
محمد_عابديني
حسين دمت گرم ... عالي بود
رزگل
بسيار زيبا
غزل صداقت
قشنگ بود!