پيام

حسين.م
89/5/23

+ براستي در درون ما جايي براي دو معشوق نيست. "ماجعل الله لرجل من قلبين في جوفه" (سوره مبارکة احزاب/ آيه 4)و حضور يکي از آنها جاي را براي ديگري تنگ مي کند.

هادي-152 89/5/24

سلام. مطمئنيد؟

آرزو بر جوانان عيب نيست!

القلب حرم الله . فلا تسکن في حرم الله غير الله !

اصلش كه درسته ممكنه عمل نشده باشه ...كه نشده :دي

شك دارم!!!:دي

ولي ما باز تو قرآن آيه اي داريم كه ميگه آقايون تا 4 تا دايم را جادارن و بي نهايت صيغه اي! پس اين آيه مختص خانوماي گل نيست؟!

شك نكن ساقي مشرك ميشيا:دي

دوست داشتن همسر با اين آيه منافاتي ندارهزهرا جون

منظورم از معشوق اونايي كه اسمشون توي عكس اومده نه...!

من با زهرا بودم كه گف جناب محمدي مطمئنا منم گقتم شك دارم كه مطمئن باشن!!!:دي

عكستون كه باز نميشه به من چه اصلا

محبوبه اي دي اس ال بگير ديگه!!!:دي

ساقي اونم به من ربطي نداره:دي

باز نميشه!اسامي مقدس پنج تن و خداوند جل و عزه توي عكس اوده!

آقا حسين پس ديگه بدتر!!!!!!!!!!!!!!!!!

چرا زهرا خانم!

ممنونم ساقي جان

يعني پنج تن و دوست نبايد داشته باشيم؟

بله ريحانه جان در صورت تك همسري!

حالا كي خواسته چند تا زن بگيره.يه دونشم زياده:دي

آقا حسين يدون اش عذابه زياد نيست

چي ميگيد شماها ؟؟!! اصلا فكر كنم همه شديد گرسنه انا!

خوب شماجملتون رو اون بالا يه بار ديگه نگاهكنيد. من چنين جسارتي نكردم. فقط شما ميگيد فقط يكي! يعني نبايد5 تارو 12 تارو 24 تا رو . . . را باهم ديگه خواست؟!

احسنت سيد جون.گل گفتي!!!

رسم عاشق نيست با يک دل دو دلبر داشتن..........

مي فرمايد كه كلهم نور واحد!!!!

اصلا ببخشيد ولي كي مياد هووي يكي ديگه بشه!!!

آهان

اصلا بحث رو عوض كنيم.با زبون روزه....خدا ان شاء الله توفيق بده توي اين ادعامون صادق باشيم.

خوب آقا حسين چرا بحثو عوض كنيد ، من متوجه نشدم تفسير اين آيه چيه و به كي برميگرده. لطفا راهنماييم كنيد. انشالله كه همهدر زندگيهاتون موفق و سربلند بشيد.

امير مؤمنان على (ع) در تفسير اين آيه مي فرمايد: كه فرمود: لا يجتمع حبنا و حب عدونا فى جوف انسان، ان اللَّه لم يجعل لرجل قلبين فى جوفه، فيحب بهذا و يبغض بهذا فاما محبنا فيخلص الحب لنا كما يخلص الذهب بالنار لا كدر فيه فمن اراد ان يعلم فليمتحن قلبه فان شارك فى حبنا حب عدونا فليس منا و لسنا منه:

" دوستى ما و دوستى دشمن ما در يك قلب نمى‏گنجد چرا كه خدا براى يك انسان دو قلب قرار نداده است كه با يكى دوست بدارد و با ديگرى دشمن، دوستان ما در دوستى ما خالصند همانگونه كه طلا در كوره خالص مى‏شود هر كس مى‏خواهد اين حقيقت را بداند، قلب خود را آزمايش كند اگر چيزى از محبت دشمنان ما در قلبش با محبت ما آميخته است از ما نيست و ما هم از او نيستيم"

ببخشيد نميخام غر بزنم. ولي عربي من خيلي ضعيفه. لطفاترجمشو ميگيد؟!

گفتم ترجمه اش رو

ممنونم. ديدم. خوب اينكه خيلي عاليه. ولي فكر كنم با جمله ي بالايي تفاوت داره. ولي شايد اين به خاطر تخصص نداشتن منه.

تفاوتش در چيه؟ميشه بگيد تا اگه بتونم جواب بدم!

يعني اينكه ميخاد بگه پيامبر را از اطاعت كفار نهي ميكند؟

كجا اين حرف رو زده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ميگم جناب محمدي ميخايد زهرا براتون به انگليسي ترجمه ميكنه ها!!!:دي

من الان جامعه التفاسير رو باز كردم و تو هر تفسيري يه چيزي گفته بود و اكثرادر مورد زن و شوهر و پس خوانده بود . ولي يكيش اينو گفته بود كه ديدم اين به منظور شماميخوره.

چي بگم خانم ساقي!خب زهرا خانم اينكه گفتيد حالا اشكالش چيه:يعني اينكه ميخاد بگه پيامبر را از اطاعت كفار نهي ميكند؟ - زهرا کريمي/کيميا

آقا حسين من هر چي اومدم يه چي پيدا كنم كه به اين مضموني كه مد نظر شماست مبني بر ائمه اي كه گذاشتيد و يا حتي در مورد اون روايت از حضرت علي پيداكنم . كمتر تونستم. قرآن من كه ترجمه ي آقاي فولادونده اين آيه رو فقط مربوط دونسته به زن و شوهرها و پسر خوانده ها.

و اما تفسيرها اكثر تفسيرها رو كه نيگا كردم اونا هم ربطش به خونواده دادند. بهجز يكيشونكهاينو گفته بود. در تفسير الميزان

بعضى«2» از مفسرين گفته‏اند: جمله موردبحث زمينه‏چينى ومقدمه‏اى است كه الغاى مساله" ظهار" و پسرگيرى را كه بعدا بيان مى‏كندتعليل نمايد،براى اينكه ظهار(اينكه به همسرت بگويى پشت تو چون پشت مادرم است،وبااين سخن اورابرخودحرام كنى)جمع بين دو متنافى است، يعنى زوجيت و مادرى،وهمچنين فرزندديگران رافرزندخودخواندن دو متنافى است،كه دريك قلب جمع نمى‏شوند:" ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ".

ولى به نظرمابعيد نيست كه بگوييم آيه شريفه تعليل مطلب قبل است،كه رسول خدا(ص)راازاطاعت كفارومنافقين نهى مى‏كردوبه پيروى آنچه به وى وحى مى‏شودامر مى‏فرمود، جمله مورد بحث اين امر و نهى را تعليل مى‏كند و مى‏فرمايد اطاعت خدا با اطاعت كفار و منافقين تنافى دارد، چون قبول ولايت خدا و ولايت آنان متنافى است، مثل توحيد و شرك، كه در يك قلب جمع نمى‏شود" ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ".

زهرا خانم.ما در مورد قرآن يك تفسير داريم و يك تاويل و تطبيق.اونكه شما مي فرمائيد درسته.من خودم هم تفاسير رو كه ديدم بحث ظهار رو مطرح كردند.ولي يكي از مصاديق تطبيقي و تا ويلي اين آيه همون روايتي بود كه بنده عرض كردم.

ساقي جون. نه بابا . اون كار تخصص ميخاد. اگه بخاي يكم از انگليسي به فارسي رو بلدم. آقا حسين من قصد جسارت نداشتم ، فقط برا قابل هضم نبود . همين.

اين چه حرفيه زهرا خانم.اتفاقا خوشحالم كه اينقد با دقت اين بحث رو دنبال كرديد.نتيجه گيري:بحث پيامبر و كفار،بحث مردان و مادرانشان(ظهار)و روايت اميرالمومنين هركدوم مصداقي از اين آيه اند و هيچ منافاتي هم با هم ندارند.

فقط يه چيز ديگه! خوب اون عكس چي ميگه؟

ممنونم اين نظر لطف شماست.

آهان. ممنونم از صبر و حوصله اي كه برا تفهيم اين موضوع برامن بهخرج داديد.ممنونم

انجام وظيفه بود هرا خانم!

شما هنوز روي اين موضوعيد؟

نه ديگه ريحانهجان اگه خدا بخواد هضم شد برام.

هيييييييييييييييي خورديش؟روزت باطل شددددددددددد

نهههههه. كي گفته خوردم گفتم هضم شد!!! منو روزهخور نكنا!

كار عاشق نيست در يك دل دو دلبر داشتن/يا زجانان يا زجان بايد كه دل برداشتن!

خيلي قشنگ بوددددددددددددد. دستتون درد نكنه.

قابل نداشت..تتمه بحثمون بود.البته حرف زياده!ان شاء الله در مجالي ديگر.

ممنونم. شماها كه تو اين چيزا تخصص داريد. اگه ميشد وقتتون رو در اينجا صرف تفسير برخي آيات ميكرديد عالي ميشد. ممنونم. زحمت كشيديد.التماس دعا دارم.