پيام

حسين.م
89/4/28

+ امروز عصر توي پارك نشسته بودم اين چند بيت رو نوشتم:امشب من و تو وتنهايي و دو دل/امشب هواي بودن با تو به زير گل**امشب مرا براي هميشه نگاه كن/اما تو را به عصمت چشمت مرا بحل(حلال كن)*ديگر زمن به تو آزار_نه_تمام/آخر من و لحد و جسم زير گل*در زير اين درخت كاج ببين قبر كهنه ام/مانند جسم كودك آزرده اي ز سل*زحمت كشيده اي برو باران گرفته است/شايد خدا شده زجدائيمان خجل

آزاد شو 89/4/30

طيّب الله انفاسكم ...

به به !

سلام داش حسين شاعر شدي ماشالله

سلام به همه دوستان عزيز.شعر كه نه.گاهي خط خطي مي كنم برگه هاي سفيد رو.

با اجازه بزرگترها بله.دو سه ساعت پيش نوشتمش.

مباركه:دي

به سلامتي يه فيد مبارك باد افتادي:دي

فيد مبارك باد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عجب روزگاري شده ... دکتر بايد بياد دنبال مريضش؟ ... هههههههههه ...

بذار بچه ها برسن !

سلام خانم دكتر.مي گن پيامبر طبيب دوار بطبه بوده.يعني ميرفته دنبال مريضش اگه مسلمونيد شما هم بايد.

بچه ها؟كدوم بچه ها؟

ايول حسين

طبيبٌ دوّارٌ بطبّه ...

ممنون دوستان عزيزم

مگه من پيامبرم ؟ ...

شما پيرو پيامبري.سلمان پاش رو جايي ميذاشت كه اميرالمومنين ميذاشت.يعني تالي تلو بايد بود.

حالا كه اومدم ... شما هم مث آقا ايمان قلبتون درد ميكنه؟

طبيب كه هستيد ...

كي گفته نيستم ...

بلابگو مسيحا دم است و مشفق ليك/چو درد در تو نبيند كه را دوا بكند...در دفاع از خانم دكتر

به به....نميدونستيم آقاي محمدي اين همه در و گهر كه ميباره از خودتونه...زودتر رو ميكردين....بعدم ماشالا چه طبع رمانتيك و پروانه اي اي!!! همون فيد مبارك باده!!!:دييييي

قبلي ها مال خودم نبود.اين اولين شعريه كه ازخودم گذاشتم.معمولا نوشته هاي خودم رو نشون كسي نميدم.

حالا كه نشون همه داديد ... چه خبره؟ ..... هههه ... ممنون از دفاعتون ... ما اومديم بدرمانيم شما پيچوندين ... ما بريم ديگه ... هههههه

البته تا كسي كي باشه!!!!:دي جناب التيام فيد مبارك باد پيليز!!!:دي

عاشق شدنت طرف كي هست خونه داره !!!:دي عروسي ميخواي؟؟

قضيه اين فيد تبريك چيه

اين يكي ديگه يه مختصر ايراداتي بهش وارده : يكي اين كه وزنش ثقيله مخصوصا در مصرع اول بيت اول / البته اگه يه واو ديگه اضافه كنيد درست ميشه : امشب من و تو تنهائي و دو دل // قافيه اي كه انتخاب كرديد چون تنوعي براي مانور نداره در ابيات بعدي شعر رو خراب مي كنه بهتر بود يا از قافيه ديگه اي استفاده مي شد و يا اين شعر حالت دو بيتي ترجيع بند يا مثنوي به خودش مي گرفت / اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا

ممنون از تذكراتت حاج كريم.قصد شعر گفتن نداشتم.خودش اومد تو ذهنم.من فقط نوشتم.ربنا تقبل منا هذا القليل

درياب مرا كه وقت تنگ است!!!!!!!!!!!!!!!!!

استاد! يكي پيدا شده كه از شعر شما انتقاد كرده!!!!رخصت بده تا..........

نه عزيزم خدا حفظت كنه.انتقاد اگه سازنده باشه ما مخلص منتقد هم هستيم.

شعر سنگيني بودد.....برااااووووووووووو

يعني درست گفته؟گيره الكي نداده؟همه چيز فهم بازي در نياورده؟ خوب اگه اونجور باشه ماهم مخلص سازندگي نقدش هستيم

ممنون التيام جان.ممنون مهسا خانم.

شعر خوب تعريف كردن داره..در نتيجه نيازي به تشكر شما نيشت ...حسين .م خاااان