تنهاي تنها مانده ام.. در شهر کوفه يا حسين
از زخم کاري در بدن .. دارم شکوفه يا حسين
تاب و توان رفت از تنم .. شد خسته سرتاپاي من
خون ميچکد در مشک آب.. از گوشه ي لب هاي من
گرچه ندارم يا حسين.. يک جاي سالم در بدن
شادم که عشق تو شده.. حسن ختام عمر من.
اي رونق بازار من.. خورده گره بر کارمن
بر دارم و دارم به دل.. عشق تو را اي يار من..
................................
در اين شهر ستم ها/دل شب تک و تنها /به ديوار غريبي/نهادم سر خود را/شده غصه نصيبم/ميا کوفه حبيبم/گرفتار جفايم/به طوفان بلايم/که اين کوفه ي نامرد/بود کرب و بلايم./گرفته دلم اما/ندارم غم خود را/به لب آمده جان از/غريبي تو مولا
...........................
تمام عشق را بار شتر کن/دو چشم خيش را درياي در کن
اگر قصد ديار کوفه کردي/تمام مشک ها را خوب پر کن
يا حسين