سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























من الغریب الی الحبیب

آقا جان سلام...

من اسمم حسینه.هم اسم شمام....

قبل از اینکه متوجه بشم این اسم خودمه، این اسم رو با شما می شناختم.

بگذریم، غرض از مزاحمت آقا؛ اومدم حلالیت بطلبم ازتون.

آخه چیزه، چطور بگم آخه، من اونی نیستم که شما فکر می کنید...

درسته براتون گریه می کنم ولی......

می دونستید؟؟؟؟؟؟!!!!!!!

(خجالت!)

خب پس چرا اینقد تحویلم می گیرید؟ها؟

آقا جان!حالا که من و شما تنهاییم میشه ، میشه.........

(هق هق گریه)

آقا وقتتون رو نمی گیرم.خیلی حرف آماده کرده بودم بگم ولی نمیگم.

اصلا یادم رفت وقتی دیدمتون.

آقا راستی خودتون خبر دارید با دل من چیکار کردید؟

میدونید اسمتون با دلم بازی می کنه!

می دونستید که من بدون شما می میرم....

می دونید.......

می دونید....

می دونید...

آره میدونید

.

.

.

 پی نوشت:جلسه دلم با آقا

 


نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت 3:56 عصر توسط حسین محمدی نظرات ( ) |


Design By : Pichak