• وبلاگ : من الغريب الي الحبيب
  • يادداشت : همش فكر مي كنم امام حسين(عليه السلام) چشم به راهمه!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • پارسي يار : 7 علاقه ، 13 نظر
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ken 
    abercrombie and fitch catalogue jackets accept consistently been in the fashion. It never gets outdated. This is a action I accept been implementing for years. Places like American Eagle and Hurley about accept acceptable deals on Jeans that are of acceptable quality. No one will even catechism the superior of your jeans if you acquirement them from these stores.
    زيارت عاشورا بخون انگار پيش اقايي

    بسم الله نور

    السلام علي عبادي المخلصين

    بحول قوه الهي و عنايات حضرت حجت عج با کليپي با عنوان جهاد مجازي به روز هستيم.منتظر حضور شما بزرگواران.يا حق التماس دعاي فرج.

    با سلام

    عالي بود


    آنقدر دور حرم سينه زدم تا ديدم

    کعبه شش گوشه شد آنگاه دلم محرم شد

    روي سجادهء خود ياد لبت افتادم

    تشنه ام بود، ولي آب برايم سم شد

    زنده ماندم که سلامي به سلامي برسد

    از محمد به محمد که ميسر هم شد

    من مسلمان شدهء مذهب چشمي هستم

    که درآن عاطفه با عشق و جنون توام شد

    سالها پير شدم در قفس آغوشت

    شکر کردم، در و ديوار قفس محکم شد

    کاروان دل من بسکه خراسان رفته است

    تار و پود غزلم جادهء ابريشم شد

    سالها شعر غريبانه در ابيات خودش

    خون دل خورد که با دشمن خود همدم شد

    ...

    سالها شعر غريبانه در ابيات خودش

    خون دل خورد که با دشمن خود همدم شد

    داشتم کنج حرم جامعه را مي خواندم

    برگ در برگ مفاتيح پر از شبنم شد

    يازده پله زمين رفت به سمت ملکوت

    يک قدم مانده به او کار جهان در هم شد

    بيت آخر نکند قافيه غافلگيرت

    آي برخيز ز جا قافيه يا قائم شد...

    ياعلي مدد


    ...ابتداي سفرم شادي و غم توام شد

    شادي و غم غزلي شد، غزلي مبهم شد

    فاصله مشکل من بود، که در اين جاده

    چارده مرتبه اين فاصله کم شد،کم شد

    ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم

    بوسه مي خواست لبم،گنبد خضرا خم شد

    خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت

    گفت:ايوان نجف بوسه گه عالم شد

    بعد هم پشت همان پنجرهء رويايي

    چشم من محو ضريحي که نمي ديدم شد

    خواستم گريه کنم بلکه بر اين زخم عميق

    گريه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد

    گريه کردم ،عطش آمد به سراغم،گفتم:

    به فداي لب خشکت! همه جا زمزم شد


    زيبا و صميمي..ان شائلله که در رکاب امام زمان توفيق شهادت داشته باشيم.

    رسم همسايگي رو به جا نمياريداااااااا...

    يا رئوف

    سلام

    شما فکر ميکني اقا منتظر تمام شيعه هاشون هستند؟

    چقدر خوبه که اين احساس رو داريد

    ولي واقعا دنيا خيلي قفلو زنجيرش محکمه خوش به سعادت کسي که حتي اگه با قفل ببندنش جسمش در اسارته وروحشو پرواز ميده

    مثل اسرامون

    کربلا رمزي داره ...........
    در مور د دل اشوبي هميشه دنبال يه واژه ميگشتم براي اين احساس دل اشوبي ديشب تو شعر مرحوم اغاسي پيداش کردم

    ..........

    التماس دعا


    سلام حسين جان خوبي داداش....

    منو جدا شدن از کوي تو خدا نکند .......خدا هر آنچه باشم از توام جدا نکند ...يا حسين ع

    انشالله که تا آخر از در خونه مولا نريم...

    التماس دعا

    عا علي مدد

    پاسخ

    سلام داداش ايمان...خيلي مخلصيم.ان شالله